واقعیت این است که طول عمر در میان مردم یک کشور به طور مساوی توزیع نشده است. در حقیقت برخی گروهها در هر جامعهای به طور میانگین بیش از دیگران عمر میکنند، مثلاً ثروتمندان عمر درازتری از فقیران دارند.
ملتهای هر کشور دنیا یک میانگین طول عمر کلی دارند و میانگینهای دیگری نیز برای گروههای مختلف هر کشور بر حسب نژاد، محل زندگی، تحصیلات و حتی میزان پایبندی به مذهب وجود دارد.
اما کدام علت است و کدام معلول؟ چطور میتوان این دو را از هم جدا کرد؟ پرسش اساسی برای پژوهشگران این است که چه چیز موجب این اختلافات میشود و چرا.
پاسخهای بدست آمده برای پرسش بالا، پژوهشگران را شگفتزده کرده است. یکی از عوامل اجتماعی که محققان درباره اثر آن بر طول عمر در همه کشورها توافق دارند، تحصیلات است.
مطالعات نشان داده است تحصیلات حتی از نژاد هم مهمتر بوده و اثر درآمد را بر طول عمر خنثی میکند. ریچارد هودس، مدیر مؤسسه ملی سالخوردگی آمریکا میگوید: «هر سال با بررسیهای بیشتر و بیشتر، تأثیر تحصیلات بر طول عمر روشنتر میشود.»
کارشناسان اقتصاد سلامت نیز معتقدند عواملی که به نظر اکثر مردم بسیار حیاتی میرسند، مانند پول و بیمه سلامت، در مقایسه با تحصیلات رنگ میبازند.
پژوهشگران میگویند مهمترین عامل برای افزایش طول عمر، ادامه تحصیلات در سنین جوانی است. تنها چند سال درس خواندن بیشتر، نه تنها موجب افزایش طول عمر میشود، بلکه وضعیت سلامت افراد را در دوران سالمندی به گونهای چشمگیر بهتر میکند.
مسلماً این تنها عامل مؤثر بر طول عمر نیست. مثلاً سیگار کشیدن آشکارا طول عمر را کم میکند؛ وجود دایره وسیع دوستی و ارتباط مثبت با خانواده و دوستان به داشتن عمر سالم و طولانی کمک میکند.
شواهدی نیز نشان میدهند افرادی که جایگاه شغلی قدرتمند و احتمالاً کنترل بیشتری بر زندگی کاری خود دارند، سالم تر و بیشتر زندگی میکنند. اما درباره اولویت تحصیلات شکی وجود ندارد.
مایکل گراسمن، کارشناس اقتصاد سلامت از دانشگاه نیویورک میگوید: «اگر از من بپرسید چه چیز بر سلامت و طول عمر مؤثر است، من اول از همه تحصیلات را نام میبرم.»
شواهدی به نفع درس خواندن
اولین تلاش جدی برای اثبات رابطه تحصیلات و طول عمر چنین آغاز شد: آدریانا لراز مونی، فارغالتحصیل اقتصاد از دانشگاه کلمبیا در جستجوی موضوعی برای رساله دکترای خود به مقالهای برخورد که تاریخ چاپ آن به 1969 میلادی برمیگشت.
در این مقاله سه اقتصاددان به ارتباط میان تحصیلات و سلامت پرداخته و یک پیشنهاد داده بود، آنها نوشته بودند اگر میخواهید سلامت خود را ارتقا دهید بهتر است بیشتر در راه تحصیل سرمایهگذاری کنید تا مراقبتهای بهداشتی و پزشکی.
دکتر مونی میگوید: «این جمله مرا شدیداً به فکر فرو برد. چنین پیشنهادی تنها زمانی میتوانست مفید باشد که تحصیلات، خود، موجب سلامت بیشتر میشد. اما دست کم دو احتمال دیگر هم وجود داشت. شاید بچههای بیمار به مدرسه نمیرفتند یا به خاطر بیماری از ادامه تحصیل باز میماندند.
یا شاید تحصیلات نشانهای از ثروت بود و چیزی که در حقیقت باعث سلامت میشد، همان ثروت بود. میشد این طور حدس زد که والدین ثروتمند همه چیز را برای فرزندشان تأمین میکنند که تحصیلات یکی از آنهاست. مثلاً این بچهها تغذیه بهتری دارند، مراقبتهای بهداشتی بیشتری میبینند و طبیعی است که بیشتر هم عمر میکنند.»
قضیه شبیه ماجرای مرغ و تخم مرغ بود. دکتر مونی از خود پرسید چطور میتوان علتها را از معلول آنها جدا کرد؟ پاسخ این پرسش نیز با مطالعه یک مقاله اقتصادی دیگر به ذهن او رسید.
مقاله حاکی از آن بود که در حدود یکصد سال قبل برخی ایالات آمریکا قوانینی را تصویب کردند که به موجب آنها کودکان این ایالات باید سالهای معینی درس میخواندند.
دکتر مونی تصمیم گرفت طول عمر کسانی را که اجباراً بیشتر به مدرسه رفته بودند با دیگران مقایسه کرده و ببیند مردم هر ایالت قبل و بعد از تصویب این قوانین چقدر طول عمر داشتند.
وی میگوید: «وقتی نتیجه کارم مشخص شد، جداً شگفتزده شدم. من دریافتم که تنها یک سال درس خواندن بیشتر، موجب افزایش امید به زندگی در سن 35 سالگی به میزان یک سال و نیم میشود.»
پژوهش دکتر مونی در مجله مروری بر مطالعات اقتصادی به چاپ رسید و او را به استادیاری دانشگاه پرینستون رساند.
البته پژوهش دکتر مونی نتوانسته همگان را قانع کند. یک کارشناس اقتصاد سلامت از دانشگاه استنفورد میگوید: «اینکه تحصیلات بیشتر چرا و چگونه باعث عمر طولانی میشود هنوز روشن نیست. به علاوه هنوز رازهای زیادی باقی مانده است، مثلاً در دهههای اخیر سالهای تحصیل زنان از مردان بیشتر شده ولی مردان تقریباً طول عمری معادل زنان پیدا کردهاند.»
از گهواره تا گور
بههرحال، اگرچه اکثر مردم فکر میکنند پس از میزان معینی تحصیل کردن، درس خواندن بیشتر دیگر کمکی به کیفیت زندگی فرد نمیکند، اما یافتهها چیز دیگری را نشان میدهد. تأثیر تحصیلات بر طول عمر هرگز نابود نمیشود.
یک توضیح محتمل که دکتر مونی و همکارانش ارائه میدهند این است که مردم تحصیلکرده بهتر میتوانند برای آینده خود برنامهریزی کنند و اهداف بلند مدتتری برای زندگی دارند. اگر این نظریه درست باشد با آن میتوان تفاوت آمار سیگاریهای تحصیلکرده و سیگاریهای کم سوادتر را توجیه کرد.
ساموئل پرستن، یک جمعیتشناس از دانشگاه پنسیلوانیا میگوید: «در هر سنی، احتمال مرگ و میر سیگاریها دست کم دو برابر بیش از کسانی است که هرگز سیگار نکشیدهاند. همه میدانند که سیگار کشیدن کشنده است اما کم سوادترها بیشتر به طرف سیگار میروند.»
دکتر اسمیت، یک کارشناس دیگر معتقد است تحصیلات به مردم یاد میدهد که دیرتر قانع شوند. به گفته وی یک مطالعه نشان میدهد افرادی که تحصیلات کمتری دارند، توانایی کمتری نیز در فکر کردن به آینده زندگی خود دارند. دکتر اسمیت نظریاتی چون «در لحظه زندگی کنید» یا «برای امروز زندگی کنید» را بدترین چیز برای سلامت میداند!
البته دانشمندان تاکید میکنند کشف ارتباط بین تحصیلات و طول عمر نباید سبب نادیده گرفتن سایر عوامل شود.
منبع: نیویورک تایمز، 3فوریه 2007